filter_list موضوعات search جستجو

مروج توحید

person حساب کاربری file_download اپلیکیشن

اسرار نماز جلسه هفتم

اسرار نماز جلسه 7

اصل در نماز صعود روح انسان است به سوی خدا. یعنی با توجه به این که انسان در جنبه الهی ، روح است نه جسم. در نتیجه برای مصالحی انسان به این دنیا آمده و همنشین این جسم شده ولی به هر حال باید به سوی خدا که اصل اوست ، صعود کند. بنابراین ان چیزی که می تواند انسان را به سوی خدا باز گرداند، نماز است.        اصل تشریع نماز در اسلام یا هر دین دیگری، برای بازگردان انسان به عالم قدس و ملکوت است.

بنابراین سر مسئله در همین است که روح هی پرواز کند و برگردد به عالمی که از آن به اینجا آمده.

طبیعی است که اگر انسان را عبارت از جسم بداند، در اینجا نماز معنا نخواهد داشت. چون در این صورت اگر اصالت را به ماده دهیم پس در این صورت ماده اصالت دارد و در انسان جسن اصالت دارد. این است که انسان در تلاش است که هرچه بیشتر به دنیا برسد و دنیا را خانه خود می داند.

ذکر : یاد قلبی در مقابل  ورد : یاد زبانی خدا که ذکر ≠ غفلت

نکته اصلی :
نماز فعل روح است نه فعل جسم. یعنی حقیقت نماز این است که روح ابتدا باید مصلی باشد ، نماز را برگزار کند و جسم را هم به دنبال خود بکشد. و این نمی شود الا با اتصال روحانی انسان با خدا و شهود ذات خدا. اگر انسان به این مقام رسید، نمازش، نماز کاملی است. به این معنا که اگر روح ، آن حقیقت و  مرکز وجود انسان ، توانست پرواز کند، اوج بگیرد، به معراج رود، و با خداوند اتصال وجودی پیدا کند، شهود پیدا میکند. یعنی خدا را مشاهده می کند. وقتی مشاهده کرد، در قلب انسان خشوع پیدا می شود.

خشوع :
انکسار و خجالت زدگی که در وجود انسان از وجود خودش پیدا می شود که اگر او هست، حقا که من نیستم! یک تزلزل قلبی در انسان حاصل می شود. وقتی قلب دچار شکستگی و خضوع شد، در اینجا جسم هم تاثیر میگیرد و جسم هم به سجده می افتد. این نماز ، نمازی است که از درون به بیرون سرایت کرده.

دیدگاهِ شما
keyboard_arrow_down

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اصل در نماز صعود روح انسان است به سوی خدا. یعنی با توجه به این که انسان در جنبه الهی ، روح است نه جسم. در نتیجه برای مصالحی انسان به این دنیا آمده و همنشین این جسم شده ولی به هر حال باید به سوی خدا که اصل اوست ، صعود کند. بنابراین ان چیزی که می تواند انسان را به سوی خدا باز گرداند، نماز است.        اصل تشریع نماز در اسلام یا هر دین دیگری، برای بازگردان انسان به عالم قدس و ملکوت است.

بنابراین سر مسئله در همین است که روح هی پرواز کند و برگردد به عالمی که از آن به اینجا آمده.

طبیعی است که اگر انسان را عبارت از جسم بداند، در اینجا نماز معنا نخواهد داشت. چون در این صورت اگر اصالت را به ماده دهیم پس در این صورت ماده اصالت دارد و در انسان جسن اصالت دارد. این است که انسان در تلاش است که هرچه بیشتر به دنیا برسد و دنیا را خانه خود می داند.

ذکر : یاد قلبی در مقابل  ورد : یاد زبانی خدا که ذکر ≠ غفلت

نکته اصلی :
نماز فعل روح است نه فعل جسم. یعنی حقیقت نماز این است که روح ابتدا باید مصلی باشد ، نماز را برگزار کند و جسم را هم به دنبال خود بکشد. و این نمی شود الا با اتصال روحانی انسان با خدا و شهود ذات خدا. اگر انسان به این مقام رسید، نمازش، نماز کاملی است. به این معنا که اگر روح ، آن حقیقت و  مرکز وجود انسان ، توانست پرواز کند، اوج بگیرد، به معراج رود، و با خداوند اتصال وجودی پیدا کند، شهود پیدا میکند. یعنی خدا را مشاهده می کند. وقتی مشاهده کرد، در قلب انسان خشوع پیدا می شود.

خشوع :
انکسار و خجالت زدگی که در وجود انسان از وجود خودش پیدا می شود که اگر او هست، حقا که من نیستم! یک تزلزل قلبی در انسان حاصل می شود. وقتی قلب دچار شکستگی و خضوع شد، در اینجا جسم هم تاثیر میگیرد و جسم هم به سجده می افتد. این نماز ، نمازی است که از درون به بیرون سرایت کرده.

دیدگاهِ شما
keyboard_arrow_down

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *